محل تبلیغات شما
بسم الله الرحمن الرحیم

۴ - امام زمان شکست که نمی خورند چگونه فرزندش شکست خورد؟
یکی از ویژگیهای امام زمان (علیه السلام) این است که خداوند متعال، با نیروی وحشت، ایشان را یاری خواهد کرد ودر هیچ نبردی شکست نخواهند خورد، چنانکه در روایت آمده است:
با شمشیر ووحشت یاری خواهد شد وهیچ گاه شکست نمیخورد(۱۱).
واین کسی که ادعا می کند فرزند امام زمان (علیه السلام) وفرستادهی ایشان است، باید همچون خود ایشان باشد. درحالی که ما دیدیم که او ویارانش در جنگ با پلیس بصره شکست خوردند وپلیس به خانه های آنان وارد شده وهمه را دستگیر کرد! خود او نیز فرار کرد وبه دوستان وهابی اش در امارات پیوست!
اگر گفته شود: امام زمان (علیه السلام) در جنگ هایی که خودشان شروع کنند شکست نمی خورند، اما جنگ بصره را دولت شروع کرد نه یمانی؛ در جواب میگوییم: هیچ تفاوتی ندارد، امام زمان (علیه السلام) شکست نمیخورد، چه خودشان نبرد را آغاز کنند، چه دیگری. ایشان هرگز شکست نمیخورند.
پس در دروغ بودن ادعای این دجال، همین برای ما کافی است که او در یک نبرد کوچک با پلیس بصره شکست خورد.
۵ - ادعا میکند فرزند امام زمان (علیه السلام) است اما قرآن خواندن بلد نیست!
به برخی از یاران نزدیک او گفتم: آیا نمی بینید که امامتان حتی قرآن خواندن هم بلد نیست؟ پس چگونه می تواند سفیر امام زمان (علیه السلام) به سوی جهانیان وفرد مورد اعتماد امام باشد درحالی که در قرآن خواندن هم اشتباه دارد؟
یکی از آنان گفت: این ها غلط نیست، اختلاف در قرائت است!
در جوابش گفتم: غلط با اختلاف قرائت فرق دارد؛ اختلاف قرائت باید به ثبت رسیده باشد! ساکت شد وجواب نداد.
به او گفتم: اگر امام تو، فرزند امام زمان (علیه السلام) است وقرائت درست قرآن را می داند، پس چرا یک دوره کامل ترتیل قرآن با صدای خودش ضبط نمی کند تا مردم قرآن هایشان را بر اساس آن بخوانند؟
او ساکت شد وگفت: چنین درخواستی از او خواهم کرد!
گفتم: چرا از نماز خواندن او فیلم نمیگیرید ومنتشر نمی کنید تا نمازهایمان را هم درست کنیم ونماز صحیح بخوانیم؟!
۶ - ادعا می کند فرزند امام زمان است اما عربی هم نمیداند!
عجیب تر از همه اینکه، برخی از افراد تحصیل کرده که گویا سِحر شده اند، از او پیروی می کنند، اما درک نمیکنند که این امام خیالی، حتی مفردات زبان عربی وقواعد ابتدایی نحو را هم نمی داند!
اینان اگر عقل خود را به کار بیندازند، باید این سؤال را از خود بپرسند که: چگونه او امام وفرزند امام است درحالی که در خواندن قرآن وزبان عربی هم اشتباه دارد؟
کتاب ها ونوشتههای احمد دجال در دسترس است، هر کس که بخواهد میتواند اشتباهات فراوان آن را ببیند.
۷ - چگونه امامی است که تمام زبانهای جهان را نمیداند؟
به برخی از طرفداران او گفتم: ما عقیده داریم که ائمه (علیهم السلام) زبان تمام مردم جهان را می دانند؛ چون نمی شود که بر مردمی حجت وامام باشند وحال آنکه زبان آنان را ندانند. آیا امام شما هم تمام زبانهای دنیا را میداند؟
گفتند: بله تمام زبان ها را میداند.
گفتم: پس چرا خود را آشکار نمیکند وبا تمام زبانهای دنیا صحبت کند تا مردم معجزه او را ببینند وبه دین او بپیوندند؟
۸ - خشونت وتکفیر در سخنان خود وپیروانش
این چیزی است که در پیام ها وسخنان خود وپیروانش، کاملا پیدا وآشکار است؛ همانند افراطیهای القاعده که منطقشان فقط خشونت وتکفیر است.
نمونه ای از بیانیههای او: از سوی امام محمد بن الحسن المهدی اعلام میشود: هر کس که تا تاریخ ۱۳ رجب ۱۴۲۵ به این دعوت نپیوندد وبا وصی امام مهدی بیعت نکند، از ولایت علی ابن ابی طالب خارج واهل جهنم خواهد بود ونیز تمام عبادت های کوچک وبزرگش باطل است.
وصی وفرستاده امام مهدی به سوی همه مردم
احمد الحسن - ۱۳/۶/۱۴۵ ه. ق
ویژگی مشترک احمد دجال ویارانش، بازی با الفاظ وساختن مقامات عجیب وغریب برای خودشان است.
حتی غرور وفریفتگی آنان نیز به صورت مسالمت آمیز نیست؛ بلکه به گونه ای
است که با همه دشمن هستند وسینهشان در آتش کینه مراجع وعلمای نجف میسوزد! به همین خاطر با بدترین نام ها والقاب آنان را یاد میکنند وحتی خون آنان را نیز
مباح می دانند! چون معتقدند که مراجع وعلما، بزرگ ترین سد در برابر دعوت احمد دجال هستند.
او حتی در برخورد با ادبیات ومعانی کلمات نیز، با روش خشونت واستبداد برخورد می کند وآیات را با تفسیرهای محالی که خودش میخواهد، تفسیر میکند!
اینان درواقع باقیماندهای از خوارج، در روزگاران ما هستند واساس سرشتشان، با قاتلان وتکفیریها یکی است وتفاوتشان فقط در ابزارها وروش هاست. برخی با حیله مهدویت ویمانی بودن وبرخی دیگر با حیله توحید ودفاع از اصحاب پیامبر، به قتل وتکفیر مسلمانان پرداخته اند. خداوند مسلمین را از شر اینان در امان بدارد.
۹ - حیله استدلال به استخاره
یکی از یاران او، درحالی که اصرار داشت مرا به ایمان آوردن به او وادار کند، به من گفت: آیا به قرآن ایمان نداری؟
گفتم: بله! دارم.
گفت: پس خیر را از خداوند بخواه وقرآن را بازکن، آنگاه به آیه نگاه کن، اگر آیه خوب بود از او پیروی کن، اگر هم بد بود که هیچ!
پیش از آنکه من جوابش را بدهم، یکی از دوستان فرهیخته که در مجلس ما حاضر بود به او گفت: تو ازدواج کردهای؟
گفت: بله! گفت: این دوستت چطور؟ او هم ازدواج کرده است؟ گفت: نه!
دوست فرهیخته ما برخاست وقرآن را به او داد وگفت: این قرآن است! استخاره کن که اگر خوب آمد، همسرت را طلاق داده واو را به این دوستت بده!
آن دو نفر، نفس در سینهشان حبس شد!
دوست ما گفت: مگر به قرآن ایمان نداری؟ زود باش استخاره کن.! تو برای طلاق همسرت حاضر نیستی استخاره کنی [در حالی که چه طلاق بدهی وچه طلاق ندهی از دینت خارج نشده ای]، چگونه از شیخ می خواهی که برای تبدیل وتغییر دینش استخاره کند؟!
من هم به او گفتم: دقت کن وببین که استخاره برای چیست؟ استخاره برای جایی است که انسان بین انجام دو کار مباح [که نه حرام هستند ونه واجب] سرگردان شود ونداند که کدام یک از این دو کار بهتر است؛ در این حال از خداوند متعال طلب خیر کرده وقرآن را باز میکند وبا توجه به آیه ابتدای صفحه میفهمد که آیا انجام این کار خوب است یا نه.
پس استخاره برای جایی است که کار موردنظر، مباح باشد؛ اما اگر آن کار واجب یا حرام باشد، استخاره گرفتن برای آن اشتباه است؛ چون خداوند قبلا نظرش را در این زمینه اعلام کرده وهیچ گونه سرگردانی واختیاری در کار نیست:
﴿وَما کانَ لِمُؤْمِنٍ ولا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَی اللهُ ورَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ومَنْ یعْصِ اللهَ ورَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً﴾؛ هیچ مرد وزن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا وپیامبرش دستوری دادند، اختیاری (در برابر آن دستور) داشته باشد وهر کس نافرمانی خدا ورسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است(۱۲).
باز همه این ها در مورد کارها وتصمیم ها است، نه در مورد ایمان وعقیده؛ چراکه در موضوع عقیده به هیچ وجه جای استخاره و. نیست وخداوند پیدا کردن عقیده وراه درست را بر همگان واجب کرده است. استخاره درباره عقاید اصلا معنا ندارد؛ زیرا استخاره برای جایی است که دو طرف مساوی باشند؛ اما در عقاید، همیشه یک طرف حق است ویک طرف باطل، یک طرف درست است ویک طرف غلط! چگونه می توان در این امور استخاره کرد؟!
دقت کن!
وقتی که تو از من میخواهی برای قبول کردن یا قبول نکردن دعوت احمد حسن، استخاره کنم، این بدان معناست که قبول کردن وقبول نکردن او مساوی است! آیا این را قبول داری؟! اگر بگویی بله پس من مختارم که او را قبول کنم یا نکنم!
اگر هم قرار باشد که استخاره برای این کار همیشه خوب باشد، پس این یک معجزه است! به او گفتیم: ما الآن در این مجلس ده نفر هستیم؛ همگی دعا کرده وتک تک قرآن را باز میکنیم، اگر یک بار هم آیه نهی وعذاب آمد پس معنایش این است که احمد حسن دروغ گوست! آیا قبول داری؟ گفت: نه! قبول ندارم!
یکی از حاضرین به او گفت: آیا موافقی استخاره کنیم که آیا احمد حسن، دجال است یا خیر؟ اگر آیه خوب آمد [ومعلوم شد که او شیطان است] آیا میپذیری؟
گفت: نه! موافق نیستم!
شخص دیگری به او گفت: نظرت چیست که درباره اصل خداوند ویا نبوت پیامبر استخاره کنیم؟
گفت: این ها که استخاره بردار نیستند!
به او گفتیم: پس معلوم شد که شما هر جا به سودتان باشد، از استخاره استفاده میکنید وهر جا که به ضررتان باشد آن را ردّ می کنید
۱۰ - حیله استفاده از خواب
یکی دیگر از حیله های شیطانی آنان، استفاده از خواب است که به وسیله آن، جوانان ساده را به دام میاندازند وبه آنان چنین میگویند: ما ذکرهایی را به تو یاد میدهیم، امروز آن ها را بخوان، شب در خواب به تو خواهند گفت که احمد حسن حق است واز او پیروی کن! افراد بیچاره نیز خواب هایی شیطانی می بینند ودر دام آنان میافتند.
اما حقیقت این است که خواب، دلیل وحجت شرعی نیست؛ مگر خواب هایی که به دلیل خاص حجت باشند، مانند خواب های پیامبران وامامان (علیهم السلام).
به آنان می گوییم: اگر قرار باشد هر خوابی، حجت ودلیل شرعی باشد، پس شما باید خواب هایی را هم که بر ضد خودتان است بپذیرید!
مثلا اگر کسی در خواب دید که ادعای احمد دجال باطل است واو دروغ گوست، باید این را هم بپذیرید واگر در خواب دید که امام شما دجال است وباید او را کشت، باید بپذیرید واو را در کشتن امامتان یاری کنید!
اما آنان میگویند: این غیرممکن است، چون خواب از جانب خداوند است وهمیشه به نفع ماست.
به آنان میگوییم: قبول، ده نفر را بیاورید وذکرتان را به آنان یاد دهید تا در طول روز تکرار کنند وشب خواب ببینند، برخی در خواب میبینند که ادعای امام شما حق است، اما اگر کسی از آن ها در خواب دید که احمد، دجال است واو را باید کشت، چطور؟ پس باید خواب او را هم قبول کنید!
میگویند: نه قبول نمیکنیم، ما فقط خوابی را قبول داریم که با ادعای ما سازگار باشد، غیر آن را نمیپذیریم!
وبا این حرف، حرف قبلی خودشان را نقض میکنند، چون خودشان اول گفتند که تمام خواب ها حق وحجت هستند!
پس این استدلالشان هم مانند بقیه استدلالهایشان، باطل وبی اساس است.
از دوست عزیزم، دانشمند بزرگوار، آقای سید محمدرضا شرف الدین، نوه حضرت آیت الله سید عبد الحسین شرف الدین، خواستم که برای احتجاج علیه این دجال ها، چیزی برایم بنویسد. او هم این چنین نوشت:
خداوند متعال فرموده است: ﴿أَ فَمَنْ یمْشی مُکبًّا عَلی وَجْهِهِ أَهْدی أَمَّنْ یمْشی سَوِیا عَلی صِراطٍ مُسْتَقیم﴾؛ آیا کسی که به رو افتاده [واژگون] حرکت می کند به هدایت نزدیک تر است یا کسی که راست قامت در صراط مستقیم گام برمی دارد(۱۳)؟
هنگامی که ماه مبارک رمضان برای انجام وظیفه شرعی خود، در حرم مطهر حضرت زینب (علیها السلام) بودم. برخی از طلابی که فریفته حیلههای احمد حسن بصری (وارث شلمغانی گمراه) شده بودند، نزد من آمدند واز من خواستند که با آنان صحبت کنم که شاید به راه هدایتشان برگردند. من نیز از آنان استقبال کردم وبه همه حرف هایشان با دقت گوش دادم؛ سپس درباره استدلالهایشان از آنان پرسیدم که از چه راهی باید به صحت دعوت شما اعتماد کرد؟
گفتند از سه راه: حدیث، استخاره وخواب دیدن.
از آنان حدیث خواستم؛ اما آنان روایاتی را برای من آوردند که هیچ ربطی به ادعایشان نداشت وحتی برای کوچک ترین مسائل هم قابل استناد نبودند، چه رسد به مسئله ای به این مهمی!
درباره خواب سؤال کردم؛ کلمات ودعاهایی درباره احمد حسن بود که معتقد بودند اگر کسی چهل روز آن را بخواند، خوابی خواهد دید وحقانیت احمد حسن به او نشان داده خواهد شد.
من هم در برابر آنان به روایت صحیح ابن اذینه از امام صادق (علیه السلام) استناد کردم:
امام صادق (علیه السلام) به ابن اذینه فرمودند: این ناصبی ها چه میگویند؟ عرض کردم: فدایتان گردم، در چه مورد؟ فرمودند: درباره اذان ورکوع وسجده شان؟ عرض کردم: آنان میگویند که أبی بن کعب آن را در خواب دیده است؛ آن حضرت فرمودند: به خدا قسم دروغ میگویند! دین خداوند، بسیار والاتر از این است که درخواب دیده شود(۱۴).
وبه آنان گفتم: با توجه به این روایت صحیح، خواب حتی در فروعِ فروع دین [مثل اذان ورکوع وسجده که فرع نماز هستند وخودِ نماز از فروع دین است] هم حجت نیست، پس چگونه در مسئله مورد بحث ما میتواند حجت باشد؟
بله خواب می تواند ما را به یک دلیل عقلی یا نقلی، هدایت وراهنمایی کند، اما اینکه خودش اصل دلیل یا بخشی از دلیل باشد، خیر، این باطل است.
اما خود خواب هم چند گونه است، گاهی رحمانی است وگاهی شیطانی! وگاهی هم در اثر امور ناخودآگاه وتلقین وتکرار است.
برای مثال، شما چهل شب، هر شب چهل بار کلمه طالبی را قبل از خواب تکرار کنید، من به شما قول می دهم که تا قبل از شب چهلم، یک صحرا پر از طالبی را در خواب خواهید دید!
اما در رابطه با استخاره، شرط استخاره این است که برای کاری باشد که دو طرف آن [ترک وانجام] نه واجب باشد نه حرام واگر قرار باشد که برای هر کاری بشود استخاره گرفت [آن گونه که شما خیال میکنید]، پس آیا شما موافقید که استخاره کنیم واگر خوب آمد، تمام اموالتان را به من بدهید؟ یا اگر خوب بود همسرتان را طلاق بدهید ومن او را به عقد کسی دیگر دربیاورم؟!
به آنان گفتم: من برخی از نوشته های احمد حسن ویارانش را خواندهام؛ سرشار بود از مزخرفاتی که از کتاب های صوفیه وامثال آن ها کپی کرده بودند واین نشان دهنده سطح علمی بسیار پایین آن هاست. چیزی که بسیار نظرم را جلب کرد، غلط های بسیار زیاد در لغتهای عربی، دستور زبان وحتی املای کلمات بود.
اشکالات آن ها را در چهار صفحه جمع آوری کرده وبه آنان نشان دادم، در حالی که بر علمای ادبیات عرب مرثیه خوانی می کردم!
اما آنان جوابی به من دادند که عزادار را به خنده میآورد، میگفتند: اشتباه نحوی [دستوری] حتی در قرآن هم وجود دارد! مانند این آیه: ﴿لکنِ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ والْمُؤْمِنُونَ یؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیک وما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِک وَالْمُقیمینَ الصَّلاةَ والْمُؤْتُونَ اَّکاةَ والْمُؤْمِنُونَ بِاللهِ والْیوْمِ الْآخِرِ أُولئِک سَنُؤْتیهِمْ أَجْراً عَظیماً﴾(۱۵).
وقتی که جواب این اشکالشان را هم دادم - که کلمه المقیمین به این دلایل منصوب شده -، بهت زده شدند وبه خاطر عدم فهمشان لبخند زدند، لبخندی که باید به فهرست انواع لبخندها اضافه شود!
سپس به آنان گفتم: احمد حسن ادعا کرده که پیامبر (صلّی الله علیه وآله)، تجلی صفات خداوند وبلکه خود ذات خداوند در بین مردم است! چنین چیزی چگونه ممکن است؟
آیا ذات خداوندی که با عنوان غیب الغیوب از آن یاد میشود، چگونه ممکن است تجلی پیدا کند؟ درحالی که پیامبر (صلّی الله علیه وآله)، نمی تواند ذات الهی را درک کند، چگونه ممکن است بگوییم او خداوند در بین مردم است؟
دیدم که آنان اصلا نمی فهمند چه می گویند چه رسد به اینکه بخواهند در آن تدبر کنند وصحت وسقم آن را دریابند!
به همین خاطر سعی کردم که فطرت آنان را بیدار کنم، به آنان گفتم: دوستان عزیز! زندگی یک بار بیشتر نیست وکار بسیار خطرناک است، عقل هم ما را به همان چیزی راهنمایی می کند که شرع به ما میگوید، آنچه را که شما را به شک می اندازد رها کنید وچیزی را بپذیرید که بدان شک ندارید، پیامبر اعظم (صلّی الله علیه وآله) در روایتی فرمودند: آیا خورشید را می بینی؟ فقط چیزی را که مثل خورشید آشکار باشد بپذیر ویا ترک کن.
شما هم بروید وآموزه های دینتان را یاد بگیرید. علم نور است، مطمئن باشید که امر ظهور از خورشید هم نمایان تر خواهد بود وزمانی که [مقدمات ونشانه های آن] آغاز شود، بر هیچ کس پوشیده نخواهد بود، تا جایی که حتی ن پرده نشین هم از آن با خبر می شوند وبرای آنان هم آشکار خواهد بود؛ واین خرافات ومعما وشعبده بازی ها هیچ ارزشی ندارند. حجت الهی رسا وشیوا وبسیار گران قدرتر از این است که به وسیله کسی بیان شود که حتی قرآن خواندن هم نمیداند.
این فرد نامبرده کسی نیست جز یک که می خواهد مردم عوام را گمراه سازد، از او وهمانندهای او بپرهیزید.
۱۱ - دستبرد در روایت
ناظم العقیلی، سخنگوی رسمی احمد دجال، در کتاب الرد الحاسم علی منکری ذریة القائم که در سایتشان هم موجود است، چنین نوشته است:
در کتاب بشارة الاسلام به نقل از بحار الانوار، در بخشی از یک روایت طولانی از سطیح کاهن، چنین آمده است: درآن زمان پسر مهدی ظهور میکند (فعندها یظهر ابن المهدی)(۱۶)؛ واین به صراحت نشان دهنده این است که پسر امام مهدی قبل از قیام امام مهدی ظهور میکند واین فرزند همان است که در دعاهای اهل بیت بر او تأکید شده است.
اما وقتی که به کتاب شریف بحار الانوار مراجعه می کنیم، میبینیم که این دو انسان خبیث، روایت را تحریف کردهاند؛ چون اصل عبارت این گونه است: در آن زمان پسر پیامبر، مهدی ظهور می کند (فعندها یظهر ابن النبی المهدی)، یعنی آنان کلمه "النبی" را حذف کرده اند وعبارت "ابن المهدی" شده است تا روایت را بر احمد دجال دروغ گو تطبیق دهند وطوری حدیث را بیان میکنند که مخاطب را در این توهم بیندازند که این حدیث از پیامبر (صلّی الله علیه وآله) ویا اهل بیت (علیهم السلام) است؛ حال آنکه این روایت از سطیح کاهن است!
من از فرستاده احمد دجال پرسیدم: چه کسی مطالب را در سایت امام تو میگذارد؟
گفت: خود من ویا امام احمد بن حسن.
گفتم: کدام تان کلمه النبی را از عبارت سطیح کاهن حذف کرده اید؟
پاسخی نداد!
علامه مجلسی (رحمه الله) در کتاب بحار الانوار، چنین نوشته اند:
بابی کمیاب درآنچه کاهنان وامثال آنان، پیشگویی کردهاند ونوشته هایی که در لوحها وصخرهها پیدا شده اند.
بُرسی در مشارق انوار الیقین از کعب بن حارث نقل کرده که: زمانی ذاجدن(۱۷) [پادشاه یمن در زمان جناب عبد المطلب (علیه السلام)]، درباره مسئله ای به شک افتاده بود، به همین خاطر کسی را به دنبال سطیح کاهن فرستاد. وقتی که سطیح میخواست وارد شود، برای اینکه علم او را امتحان کند، یک دینار را زیر پایش مخفی کرد، آنگاه اجازه داد سطیح وارد شود. به سطیح گفت: ای سطیح! چه چیزی را برایت پنهان کردهام؟
سطیح گفت: قسم به کعبه وحرم وسنگ وشب تاریک وصبح وبه هر گویا ولال، یک دینار را بین کفش وپای خود پنهان کردهای!
پادشاه به او گفت: ای سطیح! این علم را از کجا آورده ای؟
گفت: برادری از جن دارم که هر جا می روم به همراه من است.
پادشاه گفت: مرا از اتفاقات آیندهی جهان خبر ده!
سطیح گفت: ای شاه! هنگامی که نیکان از میان بروند واشرار به جاه ومقام برسند ومقدرات الهی را تکذیب نمایند واموال را به سختی حمل کنند ومردم در برابر گناهکاران کرنش کنند وقطع رحم نمایند وغذاهایی که در عالم اسلام حرام ولی نزد خورندگان شیرین ولذیذ است پیدا شود واختلاف نظرها پدید آید وعهد وپیمان ها نقض گردد واحترام به یکدیگر کم شود، آن وقت ستاره دنباله داری که عرب را پریشان کند، طلوع نماید. در آن هنگام باران نبارد ورودها خشک شود واوضاع روزگار دگرگون گردد ونرخ ها در همه جای جهان بالا رود. در آن موقع طایفه بربر با پرچم های زرد، سوار اسبان ترکی در مصر فرود آیند. آنگاه مردی از اولاد صخر [أبو سفیان] خروج کند؛ وپرچم های سیاه را تبدیل به سرخ نماید وحرامها را مباح گرداند ون را در مقام شکنجه با ها آویزان نماید وکوفه را غارت کند. راه ها از ن سفید ساق که آن ها را همچون چهارپایان عبور می دهند پر شود. شوهران آن ها کشتته شده وعجزولابه آنان بسیار است وبه آن ها شود. در آن موقع مهدی فرزند پیغمبر ظاهر گردد واین هنگامی است که مظلومی در مدینه وپسرعموی وی در خانه خدا کشته شود وامر پوشیده آشکار گردد، در این وقت مرد وحشتناکی با یاوران ستمگرش می آید ورومیان اقدام به قتل بزرگان کنند، آفتاب گرفته شود ولشکرها بیاید وصف ها بسته شود. آنگاه پادشاهی از صنعاء یمن که چون پنبه سفید ونامش حسین یا حسن است خروج کند وبا خروج وی فتنه ها از میان برود.
در آن وقت مردی مبارک وپاکیزه سرشت وراهنمایی راه یافته وسیدی علوی نسب ظهور نماید ومردم را از پریشانی نجات دهد. تیرگی ها با نور روی او برطرف شود وبه وسیله او حق آشکار شود واموال را میان مردم به طور مساوی تقسیم نماید، آنگاه شمشیر در غلاف کند ودیگر خون کسی را نریزد.
پس از آن مردم در شادی وسرور زندگی کنند؛ وبا آب پاکی وعدالتش چشمه زندگانی [روزگار] را از ناپاکی ها بشوید وحق را به اهل زمین برگرداند ومهمانی وسفره انداختن را در میان مردم افزون گرداند وبا عدل خود گمراهیها را از میان ببرد، گوئی غباری بود که از بین رفت، پس زمین را پر از عدل وداد کند(۱۸).
آنچه از مجموع روایات به دست میآید این است که سیف بن ذی یزن (پادشاه یمن) وجناب عبد المطلب (علیه السلام)، می دانستند که ظهور پیامبر اسلام نزدیک است وحتی جناب عبد المطلب (علیه السلام)، ظهور مهدی (علیه السلام) از نسل خود را هم بشارت داده بود.
همچنین به دست میآید که سطیح، پیشگویی برجسته بوده که پیشگوییهایش معمولا درست بوده است.
اما این روایت، علاوه بر ضعیف بودن سندش، در متن هم مشکوک است ومطالبی از احادیث پیامبر (صلّی الله علیه وآله) وائمه (علیهم السلام) دارد که نشان میدهد این روایت پس از اسلام، جعل وبه سطیح کاهن نسبت داده شده است.
ودیدیم که احمد دجال گمراه، چگونه از این روایت، آن هم با دستبرد، برای فراخواندن به بدعتش استفاده کرد.
جالب اینجاست که نماینده او اصرار داشت در کتاب بشارة الاسلام، کلمه "النبی" وجود ندارد!
من هم به او پاسخ دادم که کتاب بشارة الاسلام یک کتاب جدید است واگر کلمه "النبی" در عبارت آن وجود ندارد، معنایش این است که در تایپ وچاپ اشتباه شده است. آیا شما برای اثبات امامتان به یک غلط چاپی استناد می کنید؟!
۱۲ - استفاده از ستاره اسرائیل!
آنان در تمامی مراکز وکتابهایشان از نشانه ستاره اسرائیل استفاده می کردند! حتی نیروهای مسلحشان در هنگام کشتار مردم وپلیس عراق، سربندهایی را به سر داشتند که علامت ستاره اسرائیل بر روی آن بود واین نشان دهنده آن است که این علامت، نزد آنان بسیار مهم ومحترم است!
احمد دجال در سایت خودش به سید صالح جیزانی وجریان صدر اعتراض کرده بود که چرا به ستاره داوود [پرچم اسرائیل] بی احترامی کرده اند؟ ونوشته بود: این یک علامت الهی است، چراآن را با پا لگدمال کرده اند!
سید صالح جیزانی هم به او پاسخ داد: برای ما اصلا ثابت نیست که این ستارهی حضرت داوود (علیه السلام) باشد.
او همچنین در سایتش، سؤال وجواب زیر را درباره اسرائیل واین علامت درج کرده بود:
[سؤال]: معنی کلمه اسرائیل چیست؟ آیا صهیونیست هایی که امروز در فلسطین هستند همان بنی اسرائیل هستند؟ آیا این ستاره شش ضلعی، یک علامت صهیونی است؟ معنای این شش ضلع چیست؟
[پاسخ]: اسرائیل یعنی بنده خدا وبرخی از یهودیان موجود در سرزمین مقدس [!]، از اولاد یعقوب پیامبر هستند که او همان بنده خدا واسرائیل نزد یهودیان است. ستاره شش ضلعی هم نزد یهودیان، ستاره داوود وبه معنای پیروز است.
این علامتی است برای اصلاح گر در نظر آنان که همان ایلیای نبی است؛ همان کسی که مدت ها قبل از عیسی مسیح به آسمان رفت ویهودیان منتظر بازگشت او هستند واکنون هم یکی از وزیران امام مهدی است.
آنچه گذشت، بنابراین بود که اسرائیل را یعقوب بدانیم؛ اما حقیقت این است که اسرائیل یعنی عبد الله ومنظور محمد است؛ بنی اسرائیل هم یعنی آل محمد وشیعیان آنان، بلکه تمام مسلمانان، چنانکه در قرآن آمده است.
شخص دیگری از او پرسیده است: چه رازی است که شما ستاره داوود را به عنوان علامت جنبشتان انتخاب کرده اید؟
او هم پاسخ گفته است: این انتخاب خداوند است نه انتخاب من! ستاره شش ضلعی همان ستاره داوود است؛ او از پیامبران خدا بود وما هم وارثان پیامبران هستیم!
پس او خیال میکند که ستاره اسرائیل را خداوند متعال برای همه پیامبران وامام مهدی انتخاب کرده است؛ یعنی پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله) هم کوتاهی کردهاند که این ستاره را به عنوان علامت انتخاب نکرده وبه اصحابشان دستور ندادهاند که آن را بر پیشانی خود ببندند!
اما واقعیت این است که هیچ دلیلی نداریم که این ستاره در اسلام مقدس باشد ویا علامتی برای پیامبر یا مسلمانان بوده باشد.
خود من نیز از صالح الصافی، نماینده وشخص مورد اعتماد دجال، درباره دلیل احترامشان نسبت به این ستاره، سؤال کردم. او هم در پاسخ این آیات را برایم خواند:
﴿وَلَقَدْ آتَینا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً یا جِبالُ أَوِّبی مَعَهُ والطَّیرَ وأَلَنَّا لَهُ الْحَدید؛ أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وقَدِّرْ فِی السَّرْدِ واعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ﴾؛ وما به داوود از سوی خود فضیلتی بزرگ بخشیدیم [ما به کوه ها وپرندگان گفتیم]: ای کوه ها وای پرندگان! با او هم آواز شوید وهمراه او تسبیح خدا گویید! وآهن را برای او نرم کردیم؛ [وبه او گفتیم]: زرهی کامل وفراخ بساز وحلقه ها را به اندازه ومتناسب کن وعمل صالح بجا آورید که من به آنچه انجام می دهید بینا هستم(۱۹).
سپس همان چیزی را برایم تکرار کرد که احمد دجال در سایتش نوشته است.
احمد دجال می گوید:
زرهی که داوود (علیه السلام) به دستور خداوند ساخت، شش ضلعی بود، پایینِ مثلث بالا برای محافظت از ترقوه ومثلثهای دو طرفِ بالا، برای محافظت از سینه، مثلثهای دو طرفِ پایین هم برای محافظت از پهلو ومثلث پایین هم برای محافظت از عورت انسان است.
زرههای قدیمی زمان داوود، در موزه های مهم جهان وجود دارند وستاره داوود در اصل نمادی برای این زره است. این روش ساده از قران کریم برای اثبات نماد ستاره بود.
این دروغی محض وتحریفی آشکار است! چه کسی گفته که (قدّر فی السِّرد)(۲۰) به این معناست که زره راه یک ستاره شش ضلعی کن تا شعار یهودیان ومسلمانان شود؟!
آیا پیامبر (صلّی الله علیه وآله)، ائمه (علیهم السلام) وتمام علمای اسلام، در بیان این حقیقت های بزرگ ومهم کوتاهی کرده اند؟ وفقط این فرد مشکوکِ دست نشانده ی دستگاه های جاسوسی آمریکا واسرائیل، با وحی الهی، معنای آن را فهمیده وبه ما نشان داده است وحتی بگوید که من این ستاره را انتخاب نکرده ام، بلکه خداوند آن را برایم انتخاب کرده است!
چگونه شد که ناگهان، ستاره اسرائیل، نماد پیامبر اسلام وائمه (علیهم السلام) شد، درحالی که قبل وبعد از او هیچ کس جرأت نداشته که ستاره اسرائیل را نماد جنبش خود قرار دهد!
او درباره استدلال به ستاره داوود، در سایت خود چنین چیزی نوشته است:
ما إسم وصی المهدی = احمد الحسن
م ا س م وص ی ا ل م ه د ی
۴ + ۱ + ۶ + ۴ + (۱۶) + (۹) = ۴۰
ا ح م د ا ل ح س و
۱+۸+۴+۴ +۱+۳ +۸ +۶+۵ = ۴۰
سابغات وهی درع داود، وهی النجمة السداسیة، أو نجمة الصبح
س ا ب غ ا ت
۹ + ۱ + ۲ + ۱ + ۱ + ۴ = ۱۵
که ۱۵، درواقع شمارهی مهدی اول بعد از چهارده معصوم است که عبارت اند از: محمد وعلی وفاطمه وامامان از نسل علی که مجموعا ۱۴ معصوم هستند، سپس مهدی اول می آید که میشود ۱۵ که عدد زره داوود است ونماد او هم زره داوود است، زره داوود هم در قرآن به سابغات [کامل] توصیف شده است.
همچنین شکل دیگری نیز برای ادعایش ترسیم نموده است:
مَن نجمة داود = احمد الحسن
م ن ن ج م ت د ا ود
۴+۵ +۵+۳+۴+۴ +۴+۱+۶+۴ = ۴۰
ا ح م د ا ل ح س ن
۱+۸+۴+۴ + ۱+۳ + ۸ + ۶+۵ = ۴۰
من هو احمد= ۳۷ ما هو کتاب الله= ۳۷
هو رسول المهدی = ۳۷ هو القرآن الکریم = ۳۷. النبأ العظیم = ۳۷
من هو احمد = ما هو کتاب الله = هو رسول المهدی = هو القرآن الکریم = هو النبأ العظیم.

ازدواج ام کلثوم با عمر

اصولگرا یا اصلاح طلب؟

آیا امام زمان زن دارد؟

هم ,آنان ,ها ,امام ,احمد ,علیه ,است که ,را به ,علیه السلام ,به او ,این است ,وائمه علیهم السلام ,کتاب بشارة الاسلام ,اذان ورکوع وسجده ,ائمه علیهم السلام

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

perlersmalpstam ermilopea Timothy's info Tyson's game High Quality NFL New York Giants Jerseys, 100% Cotton! ~World Otaku Crazy~ پایگاه اطلاع رسانی کیوکوشین ماتسوشیما استان تهران ویزای استرالیا مخازن پلی اتیلن مازندران ، مخازن حجیم صنعتی با کیفیت آپدیت نود 32 Nod ، یوزر و پسورد نود 32 ، یوزرنیم و پسورد جدید ، یوزرنیم و پسورد نود 32